اسکای پــیــا اسم سرزمینی در آسمان هست، این جزیره آسمانی تیکه جداشده ای از جزیره پر از طلای جایا بوده که توسط یک جریان آبی عمودی غول آسا به سمت آسمان پرتاب شده و در میان ابرها سکنی گرفته.
تا مدتی قبل فکر می کردم با همه فرق می کنم و من خیلی خوب و مثبت و در پیش خدا برگزیده تر از همه هستم ولی تکرار و لوپ های عذاب آور زندگی با ضربه پتکی محکم توی سرم بهم فهموند که چنان وان پانچ منی هم نیستی که همیشه فکر می کردی و مثل آخرین هومو ساپینس درمونده از همه و این سیاره فرار کردم به اسکای پیا تا شاید روزی برسه که خودم رو پیدا کنم و هدف غایی رو درک کنم و شاید روزی برسه بخوام مثل Danny Boodman T.D. Lemon 1900 (فیلم) از روی پله های کشتی بیام پایین و برم هدف غایی رو به نتیجه غایی تبدیل کنم ولی اگه نشد بدونین که مثل T.D می خواستم پیاده بشم و شکی هم توش نبوده، اما بدونین دلیل پیاده نشدنم به زمین چیزی که جلو روم دیدم نبوده، بله چیزی که ندیدم بوده! در واقع توی این شهر پخش و پلای زمینی همه چیز رو دیدم به جز یک پایان! و هیچ پایانی در کار نبوده در این زمین آشفته بازار...
بنابراین روزی ممکنه از همونجا مثل کایدو خودم رو پرت کنم پایین تا پایانی بی روایت رو خودم برای خودم رقم زده باشم.
خلاصه اگه می خواین بیشتر با این لونارین تنها آشنا بشین فصل اول رو کامل بخونین...